به امید فردا...
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به امید فردا... و آدرس mojesevom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 1541
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
ناصر

آرشيو وبلاگ
مهر 1390
شهريور 1390


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
یارب

 

سلام

تو یه کلوم میخوام دانشگاه رو تعریف کنم ، میگم :

 

چی بگم؟

از کجاش بگم؟

چجوری بگم؟

اگه شما حال کردین ، شما بگین؟

دانشگاه انقدر برام زوایای مختلف داره که نمیدونم کجاشو بگم؟

از بعد علمی!

از بعد اخلاقی!

از بعد اجتماعی!

از بعد نمیدونم!

ولی اینو میدونم مهمترین بعدش، بعد ازدواجه!

بهترین ازدواج ، ازدواج دانشجوییه!

دلایلش باشه برا مطلب بعدی انشاءا...

 

یاعلی ع

 

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
سلام  دوستای  گلم  خوبید؟؟این داستان تفکیک جنسیتی  که  شنیدید؟اره؟

من از اونروز  رو این موضوع هر چی فکر کردم به نتیجه ای  نرسیدم ازبس به این موضوع فک کردم سر درد

گرفتم  حالا میخام نظرات  شما درباره این طرح تفکیک بدونم پس کامنمت بدید

من نمیدونم چرا این کار از سی سال پیش آغاز نکردن با این کاراشون چی میخوان ثابت کنن

چرا  داخل دبیرستان ها که تفکیک جنسیتی اینقد فساد بالاست نمیدونم شاید....

 حجاب بی جنسیت
یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در بحث حجاب، عفاف و پوشش تحدید و منحصر کردن آن به زنان است.
 
چه از منظر یک حکم شرعی و چه از منظر یک قانون مدنی، حجاب و عفاف مقولاتی هستند که هر دو
 
جنسیت را در بر می‌گیرند؛ هر چند تفاوتهایی در میزان و نوع مصادیق آنها وجود دارد، اما واقع امر این
 
است که زن و مرد هر دو می‌بایست آموزه‌ها و اصولی را به عنوان قانون رعایت کنند.
اما نه تنها در طول سی سال گذشته که حجاب به یک قانون مدنی تبدیل شده، بلکه پیش از آن نیز
 
تقریبا تمام توجه فرهنگ و عرف در حجاب معطوف به زنان بوده است. البته به دلیل غالب بودن وجه
 
ظاهری در حجاب زنان، بخشی از این رویکرد قابل توجیه است؛ اما دلایل دیگری مانند نگرش‌های
 
مردسالارانه، عدم نگرش علمی و منطقی و غیره باعث تندروی و انحصاری کردن حجاب به زنان شده‌اند.
 
فرهن حجاب مردان
 
الآن مشکل ما این است که جوان 20 ساله سرباز وظیفه نیروی انتظامی باید مصداق ها را مشخص کند.
 
حتی وظیفه نیروی انتظامی این نیست. نیروی انتظامی باید بر اساس قانون با مصادیق بی قانونی
 
برخورد کند.
 
لباسهای  مردانه در طول تاریخ و عرض جغرافیا
تن پوش حمورابی ساده و از یک دامن بلند چین‌دار که تا قوزک پا می‌رسد تشکیل یافته است. او کلاه
 
مدوری بر سر دارد و پارچه نرمی که برای تن پوش به ویژه در بالاتنه به کار رفته است.
 
فشن  کلاه نمدی!
 
به قول یکی از دوستام، بهترین کسانی که می‌توانند راجع به پوشش آقایان نظر دهند، خانم‌ها هستند.
 
مرد هم مرد قدیم! 
تذکر: آقایان امروزی! حواستان باشد! این متن کمی صریح و رک است. اگر به تریج قبای‌تان بر می‌خورد،
 
محبت کنید و دکمه ضربدر کنار صفحه را فشار بدهید تا صفحه بسته شود. متشکرم!
 
مرد سالاری و محدود کردن به حجاب
 
حضور بیشتر مردان در عرصه‌های مختلف به جهت‌گیری‌های گاه افراطی در پوشش زنان منجر شده و
 
تغییرات پوششی مردان و از بین رفتن حدود شرعی آنان به حاشیه رانده شده است.
 
عفاف سخن و حجاب چشم 
افزایش آگاهی در جوانان در این زمینه باعث کاهش خطرات این ارتباط خواهد شد.ارتباطی که فراتر از
 
رابطه میان دو همکلاسی و دو همکار می‌رود و صمیمیت بی‌دلیلی را فراهم می‌نماید.
 
ابعاد دیگر حجاب
بارها دیده‌ایم که در همین دنیای مجازی بسیاری از ملاحظات و حرمتها فراموش می‌شود و آدمهای متدین
 
اطرافمان چهره‌ای کاملا متفاوت پیدا می‌کنند.
 
حجاب مردانه 
لطفا آقایان هم حجاب خود را رعایت فرمایند!
 
اصلانی  لیونل مسی!
چرا وقتی دیدار فوتبال به پایان می‌رسد و مثلا لیونل مسی جلوی دوربین پیراهن خود را در می‌آورد،
 
هزاران مدل تصویر جایگزین و آهسته پخش می‌شود، اما تصاویر حمام رفتن فرهاد اصلانی در سریال
 
مختارنامه بدون اشکال است؟!
 
قهرمانی مختص مردان است
 
تلویزیون داشت یک مسابقه کشتی را نشان می‌داد. هر دو کشتی‌گیر، لباسهای دوبنده چسبانی به تن داشتند.
 
در پارک!
 
زن با تاکید بر اینکه «شکر خدا این چیزها هنوز برای پسربچه عیب نیست» خود را توجیه و تبرئه کرد. حالا
 
سینا کوچولو هم اتفاق را دیده بود و هم حرف زن را شنیده بود.
 
آنچه دین در مورد پوشش مردان می گوید 
در نگاه اسلامی فرد مسلمان باید به گونه‌ای لباس بپوشد و زینت کند که در جامعه انگشت‌نمای عموم نشود.
 
برخوردهای قانونی در سایه فقدان قانون
پوشش مردان نیازمند بازنگری و قانون‌گذاری است تا بتوان با ناهنجاریهای رفتاری در وضع پوشش برخی
 
مردان در سطح جامعه به درستی برخورد کرد.
 
به امید فردای روشن....
 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
سلام دوستای عزیز خوبید؟این بار میخوام با یه سری لغات و اصطلاحات دانشجویی اشناتون کنم

امیدوارم خوشتون بیاد این لغتهایی که بهتون میگم به چشم خودم دیدم....

 

اعتراض دانشجو : بایكوت

شماره دانشجویی : مدرك جرم

اعتراض برای كیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم

روز پرداخت وام دانشجو : روز فرشته

دانشجوی اخراجی : مردی كه به زانو در آمد

دانشجوی مشروطی : مردی كه موش شد

آینده تحصیل كرده : دست فروش

كلاس های ساعت 12-2: خواب وبیدار

رئیس دانشگاه : مرد نامریي

تصویب شهریه برای دانشجویان : تاراج

استاد راهنما : گمشده

به دنبال سرویس : دونده

آشپزهای سلف سرویس : هفت سامورائی

ازدواج دانشجوئی : عروسی خوبان

دانشجویی كه تغییر رشته داده : بازنده

بوفه دانشگاه : غارتگران

سرویس دانشگاه : اتوبوسی بسوی مرگ

امید به بهبود اوضاع :یه خواب

تقلب:عملیات سری

آينده تحصيل كرده : دست فروش

التماس براي نمره : اشك تمساح

ترم آخر : بوي خوش زندگي

تعطيلات بين ترمي : روزهاي خوب زندگي

شاگرد اول : مرد پول دار

تصحیح ورقه امتحان : انتقام

این لغات دانشجویی ادامه داره خسته شدم از بس نوشتم باش برای بعد میام بقیش میگم تا شاید...راستی شما نظرتون چی؟شما هم اگه با این لغات اشنا هستیدبگید تا بزارم براتون اگه دوست داشتید اسمتون هم میارم.

به امید فردای روشن

 

 

 

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
سلام دوستای عزیز امیدوارم حالتون خوب باش و از این شبای عزیز نهایت استفاده ببرید

این بار میخوام از پسرها و دخترهای دانشجو یا اونایی که میخوان دانشجو بشن یه پست بزارم

امیدوارم ناراحت نشید چون یه شوخی..شایدم یه واقعیت باش نمیدونم...نظر شما چی؟

من که این چیزا به چشم خودم دیدم طرفای ما که زیاد هستش میخواید ادرس بدم بیاید؟؟!!!

 

اگر از پسرهای پشت كنكور بپرسید برای چه می‌خواهند به دانشگاه بروند جواب

حقیقی آنها این خواهد بود: دختربازی .


اگر از دخترها بپرسید: میگویند برای انتخاب شوهر .


حالا تكلیف اون خانواده بدبخت روشنه كه جوونشون را می‌فرستند دانشگاه كه مثلا درس بخونه!

میدونید توی محیط دانشگاه چه خبره؟

نه؟

پس اینو بخونید:

- سری به یكی ازخانه های دانشجویی پسرها میزنیم. سه پسر در گوشه ای

مشغول پاستور بازی هستند و حسابی جر میزنند. آنقدر حواسشان پرت است كه

یادشان رفته غذا بالای اجاق داره می‌سوزه.


- حال سری به خوابگاه دخترها میزنیم. سه دختر ساعت 12 شب ملحفه‌ها را به

هم گره زده‌اند و از پنجره‌ی اطاق مشغول كشیدن پسری به اطاق خودشان كه

طبقه دوم است هستند. ناگهان صدای آژیر پلیس كه از آن نزدیكی می‌گذرد می‌آید

و دخترها از ترس ملحفه ها را ول می‌كنند. پلیس به طرف او می‌آید و چند روز بعد

به پسرك می‌گوید ما اصلا شما را ندیده بودیم.


- سری به یكی از كافی شاپهای اطراف دانشگاه میزنیم. یك پسر و دختر كنار هم

مشغول حرف زدن هستند. بعد از مدتی پسره با دادن قول ازدواج كردن دختره رو

خام میکنه و شروع میکنن به حرفهای عاشقونه بعد از مدتی هم از هم جدا

می‌شوند نه كك این میگزه نه اون.


- سر یكی از كلاسهای درس هستیم 4 پسر پشت سر دختری نشسته‌اند و با

تلاش زیاد طوریكه نه دختره و استاد و نه بقیه دانشجویان بفهمند دارند با گچ پشت

مانتوی دختره می نویسند (من خر هستم).


- ماه رمضونه دانشجویان. صاحبخانه پسرها دلش به حال آنها می‌سوزه و برای آنها

سوپ میاره. پسرها بلافاصله سوپ را در ظرفی از ظروف خودشان خالی می‌كنند

و برای دخترهای دانشجوی همسایه می‌برند كه بله، اینو ما پختیم. دخترها فكر

می‌كنند كه اینها دیگه آدم شده‌اند و با تعارف سوپ را می‌گیرند. غافل از اینكه

پسرها...

 

حقیقت اصلی دانشگاه این شده تو این دوره زمونه !.... نه!

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر

سلام دوستای  عزیز خوبید؟؟راستی داستان پطرس  شنیدید  دیگه نه؟این بار من میخوام بگم ولی این

یه پطرس جدید که تو دولت پیدا شده.....این وزرای  جدید دولت دیدید؟مثلا اقای علی ابادی سمت

قبلیش ورزش بود ولی الان.....نمیدونم اقای دکتر چند تا مدرک دارن یا...متاسفانه ایران تنها کشوری که..

منکه سر درد گرفتم با این حسن انتخابشون نمیدونم چی بگم  شما خودتون قضاوت کنید...

پطرس و شکاف در هیئت وزیران

همه چیز از زمانی شروع شد که پطرس پسر وظیفه شناسی که خانه اش نزدیک میدان پاستور بود

خواب دید هفت سیاستمدار لاغر از نهاد ریاست جمهوری بیرون آمدند و هفت سیاستمدار چاق را خوردند

اما سیر نشدند و اصولا اینگونه سیاستمداران اگر گرسنه باشند شروع به خوردن بدنه دولت می کنند فلذا

شکافی در بدنه دولت به وجود آمد. پطرس اهل هلند بود و ما الان رابطه زیاد خوبی با هلند نداریم اما

پطرس وظیفه شناس بود و قبل از اینکه شکاف عمیق تر بشود به سد نزدیک شد و انگشت خود را وارد شکاف کرد اما یک نفر از آن طرف شکاف انگشت او را گاز گرفت.

پطرس از خواب پرید و متوجه شد بحرانی عمیق در انتظار دولت است و او باید کاری بکند این شد که زنگ

زد به وزیر اطلاعات تا به او خبر بدهد اما متوجه شد وزیر اطلاعات قبلا توسط همان هفت سیاستمدار

لاغر خورده شده و فعلا وقت ندارد! پطرس به خیال خودش که همه چیز تمام شده و بحران همین بود

چشمانش را بست و دوباره به خواب رفت اما بازهم خواب دید شکافی درون دولت به وجود آمده و از ترس

اینکه این شکاف عمیق تر بشود و آب خانه های مردم را خراب کند به وزیر مسکن زنگ زد اما متوجه شد

یشان هفته ای سه روز وزیر راه است، پنج شنبه و جمعه هم که تعطیل است، دو روز دیگر هم که

مشغول ساختن مسکن مهر هستیم، سرجمع الان شش ماه است هیچ آدم درست و حسابی که هم

درس خوانده باشد و هم کار اجرایی بلد باشد در این کشور 70 میلیونی نداریم که بشود وزیر مسکن و

شکاف را از بین ببرد، پس از دست او هم کاری بر نیامد...

به امید فردای روشن...

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر

ای که از همه خوبان بد تری        ای که از همه مریدان نزدیک تری

ای که از همه پرحرف تری             ای که از راسخ تری

ای که از همه خوش تیپ تری       ای که از همه باحال تری

ای که از همه جذاب تری             ای که از همه ساده تری

ای که از همه مومن تری             ای که از همه خوش مشرب تری

ای که از همه سخت کوش تری    ای که از همه آماده تری

ای که از همه جنجالی تری         ای که از همه خبرساز تری

ای که از همه تر تری                  ای که از همه گردو ها گرد تری

ای که از همه اصولگراتری            حالا برای انتخابات یازدهم فعال تری

ای که از همه پرخرج تری            ای که از همه صادق تری

ای که از همه زلال تری                          ای که از همه مخلص تری

ای پدیده دست از سر ما و دولت بردار.........................................................

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
یارب

 

کجا بریم؟

از دست اینا کجا بریم؟ اینا تا کی میخوان قرن بوقی فکر کنن؟

بابا مردم شکمشون سیره، چرا میای افطاری شهرستانی میدی که برا انتخابات مجلس رای جمع کنی؟!!! به مردم اهانت میکنی؟! فکر کردی مردم نمیفهمن؟! خب البته کافر همه را به کیش خویش پندارد ...

تو سراسر شهر پوستر و بنر پخش کردن که روزه های بی افطار بچه های سومالی رو افطار ببخشیم، بعد شما میای کرور کرور پول خرج میکنی که رای جمع کنی؟!!! ولایتمداری یعنی این؟

پس برچسب اون سنگی رو که داری به سینه ات میزنی رو بکن تا همه آشکارا ببینن که فقط برچسب "  أنا محب الولایت " رو اون سنگه و اصلش حک شده که " أنا محب الدنیا "

من دانشجوی این مملکتم، من میفهمم که عشق به خدمت نظام تو رو به این کارا وانداشته عموجون، پس الکی سرخاب سفیداب خادمی به خودت نمالون ...

تو این برهه زمانیه که معلوم میشه دیگه ......

از همین جا اعلام میکنیم که:

آقایان کاندیداها! حواستون رو جمع کنین ما دانشجوها سربازای آقامونیم، اگه یه ذره پاتون رو کج بذارین، نمیذاریم حتی بوی گردوغبار جارو شده مجلس به مشامتون برسه ...

شاخ و شونه کشی نیس، اتمام حجته ...

 

یاعلی ع

 

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر

فراموشی

بچه تر که بودم فکر می کردم فراموشی فقط سراغ آدم های پیر میره و فقط افراد سالخورده اند که

خیلی از چیزها رو یادشون میره. اون وقت ها فکر میکردم جوون ترها کمتر چیزی رو یادشون میره .

 ولی حالفهمیدم که اشتباه میکردم. حالا فهمیدم که همه ی مردم فراموشی گرفتن !!!!


حالا میبینم که .....


فراموش کردیم گرمای تابستان داغ تر از آتش جهنم نیست!


فراموش کردیم که حجاب فقط برای زن نیست!


فراموش کردیم که حجاب فقط لباس نیست!


فراموش کردیم که چشم وگوش و ...باید حجاب داشته باشند!


فراموش کردیم که گوشه وکنار شهر مردمی هستن که محتاج یه لقمه نان هستندو ما سفره های افطاری

شاهانه پهن میکنیم!


فراموش کردیم که روزه گرفتن برای چیه !


فراموش کردیم که ............

 

حالا درمان این فراموشی چیه نمیدونم ولی شاید اگه بجای اینکه روزی یک جزء قرآن بخوانیم ، بیایم و فقط روزی یک آیه از قرآن رو بخونیم و به معنی اون آیه فکر کنیم دیگه خیلی چیزها رو فراموش نکنیم.شاید اگه ده دقیقه از زمانی رو که برای خواندن رمان های هزار صفحه ای میزاریم برای مطالعه دینمون گذاشته بودیم دیگه فراموشی نگیریم.


دکتر شریعتی:

به جای اینکه در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم ترجیح میدهم در خیابان با کفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم.

 

 

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر

اگر یک دانشگاه تفکیک جنسیتی شده و یک دانشگاه تفکیک جنسیتی نشده داشته باشیم، زمان انتخاب رشته دانشگاه، کدام را انتخاب می‌کنید؟

o8nj4qll8f40nlw3wk0.jpeg

1- تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها . . . . . است.

الف- خوب

ب- بد نيست ولی گفته‌اند بگوییم خوب

ج- حکایت شتر و خواب و پنبه دانه

د- کلید حل همه مشکلات حل نشده وزارت علوم تحقیقات و فناوری

ه- راهکار خوبی برای سر زبان افتادن و تیتر یک خبرها شدن

و- محال

ز- زمان بر

ح- با توری فلزی و حصار و نرده ممکن

ط- یکی از عوامل گرانی و تورم

ی- مانع صعود ایران به جام جهانی

2- کدامیک از موارد زیر تفکیک جنسیتی نشده است؟

الف- بهشت و جهنم

ب- مترو و اتوبوس

ج- دانشگاه

د- مجلس عقد و عروسی

3- کدامیک از موارد از مزایای تفکیک جنسیتی دانشگاه هاست؟

الف- رشد علمی ایران

ب- گزینه الف

4- کدامیک از موراد زیر از مضرات تفکیک جنسیتی دانشگاه هاست؟

الف- رشد علمی ایران

ب- رشد علمی ایران

ج- رشد علمی ایران

د- کاهش آمار ازدواج

5- چه کسی بیشترین سود را از تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها می‌برد؟

الف- عبدالله جاسبی، رییس دانشگاه آزاد. چون تعداد دانشگاه‌های آزاد و دانشجویان آن چند برابر می‌شود.

ب- دختران دانشجو؛ چون می‌توانند بدون مقنعه و مانتو سر کلاس در بنشینند.

ج- پسران دانشجو؛ چون دیگر مجبور نیستند لباس‌هایشان را اتو کنند و مرتب و تمیز به دانشگاه بروند.

6- اگر یک دانشگاه تفکیک جنسیتی شده و یک دانشگاه تفکیک جنسیتی نشده داشته باشیم، زمان انتخاب رشته دانشگاه، کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف- هر کدام خوش مسیرتر است.

ب- هر کدام کیفیت غذای سلفش بهتر است.

ج- برای حفظ دینم، دانشگاه تفکیک جنسیتی شده را انتخاب می‌کنم.

د- برای حفظ نصف دیگر دینم (سنت حسنه ازدواج) دانشگاه تفکیک جنسیتی نشده را انتخاب می‌کنم.

ه- استخاره می‌کنم.

و- من دانشگاه قبول بشوم، هر جا باشد می‌روم؛ حتی اگر شده گوانتانامو و ابوغریب!

 
دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : ناصر
اهل پیام نورم. روزگارم هی... بد نیست. نمره دهی دارم، خرده پولی ،سر سوزن عقلی

استادي  دارم، بدتر از عزرائیل

دوستاني، همه از دم ناباب

و خدايي كه مرا کرده جواب: لاي اين کتاب ها، پاي آن تیر برق بلند. روي آگاهي آب، روي قانون مشروطی
من دانشجو لیسانسم. هيكلم ني قليون

چشمهايم كم سو، كله‌ام هم بي‌مو

درس كفاره من

من جنون را هر دم، لا به لاي جزوه‌ها مي‌بينم

در جزوه من جريان دارد چرت، جريان دارد پرت 

رشته ام مدیریت، قبله ام استاد است .جانمازم نمره. من وضو با تپش دل استادها مي گيرم.


اهل پیام نورم پيشه ام علافیست:

همه فكر و توانم متزلزل شده است


جزوه‌هايم را وقتي مي‌خوانم

كه امتحانش را استاد، گفته باشد فرداست

برگه تقلب را من، پي غفلت استاد عزيز، مي‌خوانم

پی خونسردي خود

اهل درسم من


پيشه‌ام بی‌كاريست

گاه گاهي، در مي‌روم از توي كلاس، مي‌روم تا بوفه

تا كه با خوردن چاي و شكلات

اين دل سوخته‌ام خنك شود

چه خيالي، چه خيالي.... مي‌دانم

از پس ناچاريست

خوب مي‌دانم، آخر ترم هم باز

كار من زاري و در به دريست

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

باید از مردم دانا ترسید!

باید از قیمت دانش نالید!

وبه آن‌ها فهماند

كه من ایجا فهم را فهمیدم

من به... پدر علم و هنر خندیدم!

كار ما نیست شناسایی هر دمبیلی

كار ما این است كه مدرك در دست

فرم بیگاری هر شركت بی پیكر را پر بكنیم

اهل پیام نورم..هی روزگارم بد نیست...